|
12 مرداد 1395 ساعت 22:20 |
بازديد : 124 |
نويسنده :
| ( نظرات )
|
بچه ها بطورکلی مخالف گوش دادن نیستن.نوزاد صدای با زیروبم خاص رو ترجیح میده ونسبت بهش عکس العمل نشون میده.اگه پدر با لحن آروم مردونه با کودک صحبت کنه ممکنه توجه کنه.اما مسلما به سمت صدای مادرش برمیگرده.این موضوع شاید به این دلیل باشه که او در رحم نسبت به صدای مادرش شرطی شده باشه.این صدای زیر مادرانه همون صداییه که همه ما موقع صحبت کردن با نوزادان وبچه های کوچک بکار میبریم.این صدای خاص به بچه میگه:حالا من فقط دارم با تو صحبت میکنم.وبا این کار احتمال گوش دادن اونو افزایش دادیم.این نکته رو بخاطربسپارید:یه دستور وقتی با سکوت محاصره شده باشه قدرتمنده.به عبارت دیگه به کودک گیر ندین. بذارین بچه با شکست واشتباه کردن وامتحان کردن راه حل های مختلف خودش به نتیجه برسه ونیاز نیست تحت نظارت یا راه گشایی مستقیم شما باشه.دوره هایی در تکامل کودک وجود داره که او نمیتونه به حرف پدر ومادرش گوش کنه وآن زمانیه که انگیزه سبقت جویانه در کودک قوی تر از انگیزه پدر ومادریه.برای کودک یه ساله ای که در حال یادگیری،ایستادن،راه رفتن وجرأت کشف کردنه گوش کردن به اخطارای شما غیرممکنه.مواظب باش نزدیک پله ها نرو!فقط انتهای پله هاست که میتونه مانعی سر راه میل قوی او برای فتح دنیاش باشه. در2 سالگی غوغای درونی بر سر انجام دادن یا ندادن کارها-این کارو بکنم یا نه؟بدخلقی رو به تنها راه ممکن تبدیل میکنه. وقتی کودک 4-5ساله میشه شکایت معمول مادرها اینه:گوشش بدهکارحرفای من نیست.اصلا انگار من اونجا نیستم.اما وقتی پدرش میادطوری رفتارمیکنه که انگار یه پادشاه حرف میزنه.فروید کشف کرد که کودک آنچه رو که میتونه محبت اونوجلب کنه یادمیگیره.به سمت مادرش برمیگرده وسعی میکنه همه چیو ازاو یادبگیره.قبل از 10 سالگی کشمکش های درونی دیگه با مهارت شنیداری کودک 9یا10ساله همراه میشه. سردرد،دل درد وترس ناشی از رفتن به مدرسه،اغلب نشونه های ظاهری همین تعارضه.تواین دوران سخت ترین وبهترین کاری که میتونین انجام بدین اینه که گوش کنین.درنوجوانان بعداز پایان هر جدال لفظی گوش دادن جای زیادی نداره.تلاش یه نوجوان برای استقلال آنچنان قدرتمنده که مانع شنیدن او میشه.به جای نشون دادن هر عکس العملی با او باصدای آروم صحبت کنین.عزیزم متاسفانه تو خونه ما وضع اینجوریه ،شاید دوستات نیمه شب به رختخواب برن اما اینجا ساعت 11 خاموشیه.اگه نمیتونی خودتو باهاش هماهنگ کنی شاید بتونیم با هم یه معامله ای بکنیم.امتیازاتی رو که تو اوقات دیگه به تو میدیم نخواهی داشت. روحیه بچه هارو تقویت کنیم.. یادبگیریم تحسین بچه ها مختصر ولی به دفعات باشه.صدویک جلسه ستایش خیلی موثرتر از 100 دقیقه تعریفیه که در یک زمان صورت بگیره.یادبگیریم به بچه ها به جای گفتن توخیلی پردل وجرأتی بگیم آفرین به تو که بعد افتادن از دوچرخه دوباره سوارش شدی. آموزش انضباط پیش از هرچیز والین باید در زندگی شخصی خودشون منظم باشن.اتاق مرتب کمد وچمدون مرتب داشته باشن.اگه کمد رو باز میکنن همه چیو بیرون نریزن.مجبورنباشن در کمد رو با زانو ببندن.کمدها سالم باشن و...هیچگاه دستورکلامی برای انضباط ندین.به بچه ها نگین این کارو بکن اینکارونکن اینطوری باش اینطوری نباش.بچه ها اطاعت نمیکنن برعکس باشما لجبازی هم میکنن.اگه به فرزندتون بگین بچه جان چن باربگم هرچیزی رو سرجای خودش قرار بده حتما همه چیو تو اتاق پخش میکنه.چون فراگیری انضباط عملیه.یعنی باید ازعمل والدینشون یاد بگیرن نه از دستوراتشون.. نظم وترتیب بچه ها برخلاف نظم وترتیب ماست.بخصوص ازتولدتا7_8سالگی.یعنی وسایل پخشه وهیچی سرجاش نیست ولی صاحب اون میدونه وسایلش رو کجاگذاشته و زود پیدامیکنه.یعنی از دید ما اتاق نامنظمه ولی از دیدصاحب اتاق منظمه.بعداز7_8سالگی درصورتیکه بچه ها درست آموزش دیده باشن به مرحله بالاترنظم قدم برمیدارنوتا20 سالگی تکمیل میشه.بنابراین اگه وسایل اتاق کودکتون ریخت وپاشه گمان نکنید اوبی نظمه تواتاقش اگه راه میرین مواظب باشین پا رو اسباب بازیاش نذارین.اوخودش میدونه چی رو کجا گذاشته.شنیدین میگن هرچی میخوایین بچه انجام بده بهش بگین اینکارو نکن؟تو همین زمینه بی توجهی هم یه شیوه عملیه.این شیوه ازسن3تا11سالگی عملیه.یعنی واکنشی دربرابررفتارکودک درمحدوده اتاق شخصی خودش انجام ندین.بچه هافقط تو اتاق خودشون ازادن.موضوع مهم اینه که به بچه ها حق دخالت درنظم به شیوه نظمی که خودشون دوست دارن ( ریخت وپاش ) دراتاق خودتون ندین.اونا حق ندارن درمکانی غیر ازمحدوده مجازخودشون آشفتگی ایجادکنن.وقتی وسایل خودشو به اتاق شما میاره بهش بگین ممنون این وسیله مال اتاق مانیست.اجازه ندین آشفتگی اونا بیش ازحدتجاوزکنه.وباید بفهمن این حدبرای ما مهمه.واینطوری میفهمن ازاین حدبه بعدمجازبه ریخت و پاش نیستن. به تدریج که بچه ها بزرگترمیشن موثرترین راه انتقال نظم بهتر سپردن کارها وتنظیم وسایل دست خود بچه هاست.دراین مسیرنبایدهیچ وسیله یا لباس گمشده ای رو برای کودک پیدا کرد بلکه باید اونو به حال خودش بذاریم تا وسیله اش رو پیداکنه.به یه مثال توجه کنید:ساعت 6:30صبحه وسرویس بیرون منتظره وبچه داد میزنه مامان کیفم گم شده.شما به هیچ وجه نبایدکیفشو پیدا کنید.بچه به مدرسه نمیره گریه و داد وفریاد میکنه که عجب آدمایی هستین کیف منوپیدا نکردین.بازم کمکش نکنین2روز دیگه میفهمه که بایدکیفشو سرجاش بذاره.ومیدونه که شما کمکش نمبکنین.بنابراین همه چیو سرجای خودش میذاره.تو جامعه ما مرسومه که ما توخونه همه لوازم بچه ها وحتی وسایل همسرمون رومرتب و وسایل گمشدشون روپیدا میکنیم.توجه داشته باشین که به هیچ بزرگسالی درپیداکردن اشیای گمشدش کمک نکنید.نکته دیگه اینکه نظم وترتیب ارثی هم هست.ولی باشیوه های صحیح آموزش از 3سالگی به بعدمیشه نظم وترتیب رو آموزش داد.اما درسنین بالا و بزرگسالی تصحیح افراد وسواسی یا لاابالی بسیارمشکل وحتی غیرممکنه.پس بی جهت جوش نزنیدتغییردادنش سخته. 7 پیشنهادفیدوکارسازدرتربیت کودکان بدون توجه به سطح درامد: اول )فرزندتون رو هر روز به مدرسه بفرستین.واضحه که حضوردرمدرسه اهمیت زیاد داره.کارایی که بطور مرتب انجام میشه بهتر ازهمه درخاطر می مونه.برنظم وتکالیف مدرسه نظارت کنید ومدت زمان تماشای تلویزیون روکم کنید.بین ساعاتی که جلو تلویزیون گذرونده وسالهای هدر رفته ارتباط مستقیمی وجود داره. دوم )مدرسه نام معلم ومدیرمدرسه فرزندتون رو یادبگیرین.بگذاریدبدونن چه انتظاراتی دارین..به مربیان فرزندتون احترام بذارین.بهترین شرایط اینه که معلم و والدین همدیگه رو تقویت کنند. سوم )برای فرزندتون لباس مناسب تهیه کنید.این مساله به اندازه صبحانه ومحیط مناسب اهمیت داره.لازم نیست خیلی وسواس باشین.انتظارات خودتونو از فرزندتون بیان کنید.انضباط ماندگارترین هدیه مدرسه است.کتابا و افراد دانشمندرو محترم بشمارید.چهارم )برای او روزنامه وکتاب بخونین.مراجعه ویافتن کتاب رو به فرزندتون یادبدین.باهم تلویزیون تماشا کنید و درمورد رفتارها وهنرپیشه ها اظهارنظرکنید.ازتلویزیون بعنوان فرصتی برای نشون دادن ارزش ها ومعیارای خونوادگی بهره بگیرین.قدم به دنیای کودکان بذارید.خودتونو بهشون نزدیک کنید وپذیرای اونا باشین.پنجم )به هیچ وجه تقلب رو تحمل نکنید.بذارین تحمل شکست رو داشته باشه.ششم )وقتی میرسه خونه درمنزل حضور داشته باشین.ساعت 3_6بعدازظهر زمان خیلی مفیدیه.برای تقویت آموخته هاش باهاش باشین.به حرفاش درمورد حوادث اونروز گوش کنین.باهاش مشورت کنین وهیچوقت تنها توخونه رهاش نکنین.هفتم )هر ازچن گاهی مدرسه بازی کنین وخواهر وبرادر بزرگتر بهش درس بدن
|
امتياز مطلب : 0
|
تعداد امتيازدهندگان : 0
|
مجموع امتياز : 0
|
|
|